دو قانون طلایی برای تاثیر گذار بودن در اولین ارتباط

دو قانون طلایی برای تاثیر گذار بودن در اولین ارتباط

دو قانون طلایی برای تاثیر گذار بودن در اولین ارتباط

حتما برای شما هم پیش آمده است که وقتی برای اولین بار با شخصی ملاقات داشته اید از او خوشتان آمده و نظر شما به او جلب شده است و دوست داشته اید ارتباط خودتان را با او ادامه دهید و یا برعکس مواقعی هم پیش آمده است که در اولین برخورد با فردی از او خوشتان نیامده است و تمایلی به ادامه ارتباط با او نداشته اید.

 این حالت ممکن است زمانی که یک ارتباط جدید شکل می گیرد اتفاق بیفتد و یا حتی قبل از اینکه ارتباطی شکل بگیرد و گفتگویی آغاز شود اتفاق بیفتد.

در واقع مغز ما تلاش می کند در همان ابتدا که با فردی ارتباط می گیرد او را قضاوت کند ، علت اینکه چرا مغز این کار را انجام می دهد این است که مغز ما بسیار کم مصرف است و تمایل دارد تا کارها را به راحتترین روش و با مصرف کمترین انرژی انجام دهد ، بنابراین در کمترین زمان ممکن تصمیم خودش را در مورد آن فرد می گیرد.

در این مقاله به دو قانون مهم و طلایی برای بهره بردن از این ترفند مغز و تاثیر گذار بودن در اولین ارتباط اشاره شده است که با دانستن این قوانین می توانید در اولین ارتباط بیشترین تاثیر را روی فرد مقابل بگذارید.

 

تاثیرگذاری در اولین ارتباط

 

قانون ۳۰ ثانیه  

در واقع این قانون به ما می گوید  مهم نیست در چه زمینه ای فعالیت دارید ، مهم ترین کار شما این است که چطور با دیگران ارتباط برقرار می کنید افراد در همان ۳۰ ثانیه اول تصمیم می گیرند که با شما ارتباط شان را حفظ کنند یا نه؟

پس شما می بایست در همان ۳۰ ثانیه اول تاثیر مثبت خود را روی فرد مقابل بگذارید وگرنه مجبور می شوید قید او را بزنید زیرا فرد در این فاصله تصمیم خود را در مورد شما گرفته است.

قانون ۳۰ ثانیه درارتباطات جدید ، مثل اولین ملاقات با یک شخص یا یک مشتری و همچنین در مصاحبه های استخدامی بسیار قدرتمند است. مثلا اگردر مصاحبه های استخدامی مصاحبه کننده از فرد متقاضی کار خوشش نیامده باشد ممکن است با کوچکترین بهانه آن فرد را رد کند ولی اگر فرد توانسته باشد در ۳۰ ثانیه اول بهترین تاثیر را روی مصاحبه شونده گذاشته باشد، مصاحبه شونده سایر رفتارهای او را نیز از دیدگاه مثبت می نگرد و احتمال رد شدن این فرد بسیارکمتر خواهد بود.

و البته تحقیقات هم نشان داده اند که حدود ۲۰ درصد از موفقیت های یک فرد در زمینه مالی و شغلی به خاطر مهارت و دانشی است که دارد و حدود هشتاد درصد باقی مانده آن مربوط به چگونگی برقراری ارتباط با افراد دیگر است.

بنابراین در هر ارتباطی با یاد آوری اصل ۳۰ ثانیه به خودتان سعی کنید تا در نظر افراد محترم جلوه کنید و اعتماد و توجه آنها را به خود جلب کنید.

 

قانون تابلوی خوش آمد گویی

 

تابلوی خوشامد گویی

 

همانطور که در ابتدای ارتباط نگاه انسان اهمیت دارد و نگاه باید دلنشین باشد اولین کلماتی که به کار می برد هم بسیار با اهمیت است و کلام هم باید گوش نواز باشد . کلمات همانند تابلوی خوشامدگویی هستند و روی آنها نوشته شده ” خوش آمدید ” و یا نوشته شده ” نزدیک نشوید ”  .

منظورم این است که وقتی با فردی ارتباط می گیریم طرز رفتار اولیه و لحن و آهنگ کلام ما برای ادامه ارتباط بسیار تعیین کننده است ، قانون تابلوی خوشامد گویی هم در اولین ارتباط با فرد جدید و هم در روابط فعلی که داریم و می خواهیم بیشترین تاثیر را روی فرد مقابل مان بگداریم کاربرد دارد.

طبق این قانون می بایست ما خودمان را با حال و هوای فرد مقابل مان سازگار کنیم و بتوانیم کلام مان را با حال و هوای شنونده تطبیق دهیم ، در این صورت فرد با ما احساس راحتی کرده و تمایل به ادامه ارتباط با ما را خواهد داشت.

زمانی که هنوز با مبحث ارتباطات موثر خیلی آشنایی نداشتم معمولا به محض دیدن اینکه دوستم یا یکی از اطرافیانم کم انرژی هست و با صدای آرام و خسته صحبت می کند بسیار پر انرژی با او صحبت می کردم و میخواستم انگیزه و انرژی مثبت به او بدهم ولی خیلی جواب نمی گرفتم و کاملا واضح بود که حوصله شنیدن هم ندارد

 اما بعد از اینکه با این قانون آشنا شدم اول خودم را با حال و هوای او سازگار می کردم یعنی با صدایی آرام تر شروع به صحبت می کردم وقتی که او احساس راحتی با من داشت و با من ارتباط می گرفت و حس خوبی از همراهی من داشت ، سطح انرژی کلام ام را افزایش می دادم.

 زمانی که انرژی و اشتیاق او با من همسطح می شد ، حالا او دیگر یک فرد خسته و بی انرژی نبود و از صحبت کردن با من بسیار خوشحال و خرسند بود.

 

جذاب بودن و تاثیر گذار بودن در اولین ارتباط

 

حتی به عنوان یک فروشنده زمانی که توان فهمیدن حس و حال مشتری یا مشتری احتمالی خود را داشته باشیم و سعی کنیم لحن و آهنگ کلام خودمان را با او همسان کنیم در برقراری ارتباط با او و فروش به او موفق تر خواهیم بود.

تصور کنید زمانی که کالای مورد علاقه خود را در پشت ویترین مغازه ای می بینید و با خود می گویید این همان چیزی است که می خواستم و با هیجان و شوق فراوان وارد مغازه می شوید و از فروشنده سوالی در مورد کالای مورد علاقه تان می پرسید ، فروشنده ای که سرش داخل موبایل اش هست و احتمالا زحمت بلند شدن از روی صندلی را هم به خود نمی دهد ، با بی میلی نگاهی به شما انداخته و پاسخ تان را می دهد و دوباره به موبایل اش بر می گردد.

این فروشنده نه تنها تمایلی به برقراری ارتباط با شما نشان نداده است بلکه خود را با هیجان و اشتیاق شما شریک نکرده است و در خوش بینانه ترین حالت شما به خاطر آن کالا دقایقی فروشنده را تحمل می کنید و از او خرید می کنید ولی به احتمال زیاد تمایلی به خرید مجدد نخواهید داشت. در بد بینانه ترین حالت هم خرید نمی کنید و فروشنده مشتری خود را از دست می دهد .

ممکن است این دو قانون ساده به نظر برسند اما بسیار تاثیر گذار هستند امیدوارم که ساده بودن این موارد باعث جدی نگرفتن آنها در ارتباطات تان نشود. این دو قانون قدرتمند را برای تاثیر گذار بودن در اولین ارتباط تان به کار بگیرید و از نتایج آن شگفت زده شوید.

زهرا ابراهیمی هستم مدرس ، مشاور و سخنران در حیطه مهارت های ارتباطی و فروش . علاقه مند به حوزه ارتباطات ، روابط بین فردی و فروش هستم و به افراد کمک کنم تا روابط خوبی را تجربه کنند و زندگی بهتری برای خود و اطرافیانشان بسازند .

ورود به اینستاگرام
مقاله های مرتبط :

دیدگاه خود را بیان کنید :

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *