چگونه در برابر منفی نگری افراد خود را واکسینه کنیم؟
بحث افکار منفی و افراد منفی نگر به قدری مهم هست که سعی کرده ام در کتاب ها و کارگاه هایم نحوه مدیریت منفی ها را به افراد آموزش دهم و از آنجایی که بسیاری از کاربران سایت و شبکه های اجتماعی هم در این زمینه سوالاتی می پرسند تصمیم گرفتم در این مقاله به این موضوع بپردازم که چگونه در برابر منفی نگری افراد خود را واکسینه کنیم؟ تا همه شما عزیزان دسترسی به این محتوا داشته باشید.
منفی نگری و افراد منفی
افراد منفی نگر را همه ما خوب می شناسیم ، متاسفانه تعداد این موجودات کم نیست و در همه جا حضور دارند و حتما شما خواننده گرامی هم تجربه هم صحبتی با این افراد را داشته اید و از تاثیرات منفی که بر حال شما داشته اند بی خبر نیستید.
البته همه ما یک شخصیت منفی نگر درون خودمان هم داریم اما اگر به او بی اعتنا باشیم و حرف هایش را باور نکنیم و به زبان نیاوریم خیلی راحت می توانیم مدیریتش کنیم.
ریشه منفی نگری در کجا قرار دارد؟
ریشه منفی نگری در مغز قدیم ما قرار دارد ، مغز ما این منفی نگری را از اجداد مان به ارث برده است.
اجداد مثبت نگر ما به خاطر اینکه بسیار خوش بین بودند و در مقابل حیوانات درنده و خطرات محیطی برای حفظ بقاء خود تلاشی نکردند ، نسل شان منقرض شد و تنها منفی نگر ها بودند که در مقابل این خطرات یا مبارزه کردند و یا جانشان را برداشتند و فرار کردند تا توانستد زنده بمانند و ما هم از نسل همین منفی نگر ها هستیم.
از آنجایی که مغز قدیم ما به صورت غریزی عمل می کند پس دو کار بیشتر بلد نیست یا می جنگد یا فرار می کند، اما مغز جدید ما بخش آموزش پذیر مغر می باشد و می تواند هر آنچه را که یاد می گیرد اجرا کند.
بنابراین اگر آموزش ندیده باشیم و توان مدیریت ذهن خود را نداشته باشیم مغز قدیم ما شروع به منفی نگری خواهد کرد.
حتما برای شما هم پیش آمده است که وقتی یک فرد منفی شروع به ناله و شکایت می کند و با منفی بافی مشکلات را بزرگنمایی می کند اگر حواستان نباشد مغز منفی نگر شما هم وارد عمل شده و فرد منفی را همراهی می کند.
زمانی که احساس نا امیدی و نگرانی به شما دست داد آنوقت متوجه تاثیر حرفهای منفی می شوید.
هرچند که ممکن است تاثیر حرف های منفی را همان لحظه نبینید ولی به مرور تاثیر آن در زندگی شما نمایان خواهد شد، درست زمانی که نیاز به انرژی و انگیزه دارید می بینید که هیچ خبری از امید و انگیزه نیست.
تاثیر اطرافیان منفی بر ما
راستش طبق گفته جیم ران پنج نفر نزدیک ما بیشترین تاثیر را روی ما دارند.
پیشنها می کنم مقاله “شما میانگین ۵ نفر نزدیک تان هستید” را مطالعه کنید.
حال اگر انسانهای اطراف ما از نوع انسانهای منفی هستند، باید بسیار مراقب باشیم زیرا این افراد افکار یاس و ناامیدی را به ما منتقل میکنند و ما را پر از احساسات منفی میکنند.
و زمانی که ما تصمیمی برای انجام کاری داریم یا ایدهای نو در سر داریم با منفی نگریشان ترس را در ما افزایش میدهند و باعث میشوند که ما هرگز اقدام نکنیم.
امیدوارم دچار این اشتباه نشوید که فکر کنید افراد منفی انسانهای بدی هستند نه ، آنها فقط آموزش ندیدهاند و وقتی شما به تأثیرات مخرب منفی نگری در روابط پی میبرید بهراحتی میتوانید این افراد را مدیریت کنید.
داستانی از تاثیر مخرب منفی نگری بر روحیه و زندگی افراد
در اینجا داستانی آورده شده که گویای تأثیر ناامیدی و منفی نگری در زندگی است تا جایی که منجر به مرگ عزتنفس ، عاطفه ، روابط و درنهایت خود شخص میشود .
داستان همان سربازان آمریکایی است که پس از جنگ کره شمالی در اردوگاههایی در کره نگهداشته میشدند که هیچگونه آزار و اذیتی به آنها نمیشد و سرپناه مناسب و آب و غذای کافی را در اختیار داشتند .
پس چرا اینهمه سرباز آمریکایی در آن اردوگاه میمردند؟ و زمانی که به سربازان باقیمانده اجازه داده شد به کسانی که دوستشان دارند زنگ بزنند و زنده بودن خود را خبر دهند کمتر کسی به خود زحمت این کار را داد و حتی پس از آزادی و بازگشت آنها به خانههایشان ، سربازان هیچگونه دوستی یا رابطهای با یکدیگر برقرار نکردند .
روانپزشکی که مسائل این سربازان را بررسی میکرد اعلام کرد آنها دچار بیماری ناامیدی شده بودند ناامید از اطرافیانشان و ناامید از ادامه زندگی.
بسیار حیرتآور بود که نیمی از این سربازان فقط به دلیل از دست دادن انگیزه میمردند آنها ازنظر روانی و جسمی کاملاً تسلیمشده بودند .
این اتفاق ناشی از آن بود که کرهایها قصد داشتند تا سربازان حمایتهای عاطفی را که از روابط میان افراد به وجود میآید از دست بدهند بنابراین از روشهای عجیبی استفاده میکردند:
روش هایی برای ترویج منفی نگری و نا امیدی
اولین روش این بود که به زندانیان خبرچین جایزه میدادند و آنها را به این کار تشویق میکردند تا اخبار منفی را به زندانیان برسانند و موجب تضعیف روحیه آنها بشوند .
دومین روش این بود که جلساتی را تشکیل میدادند و در آن از هر فرد خواسته میشد در مقابل جمع از خود عیبجویی کند و همه کارهای بدی را که انجام داده است را بازگو کند و به همه کارهای خوبی که میتوانسته انجام دهد ولی انجام نداده اعتراف کند .
مهمترین نکتهای که اینجا وجود دارد همانطور که پیش از این هم در مورد آن صحبت کردیم با این کار که می توان گفت یک نوع خود تخریبی هست ، فرد عزتنفس خود را از دست میداد و باعث میشد احترام و اعتماد و پذیرش اجتماعی میان سربازان آمریکایی کاهش یابد و دیگر تمایلی به برقراری رابطه دوستانه باهم نداشته باشند .
سومین روشی که به کار میبردند این بود که حس اعتماد و وفاداری سربازان را نسبت به مافوقشان از بین میبردند و نتیجه این بود که سربازان با عینک بدبینی به مافوقشان نگاه میکردند و ارزش و احترامی برای خواسته آنها قائل نبودند.
چهارمین روشی که وجود داشت و میتوان گفت روشی بسیار بدخواهانه بود و سربازان را سرشار از احساسات منفی میکرد این بود که اگر نامهای دلگرمکننده از سوی خانواده و دوستان برای سربازان میرسید نگهبانان به او نمیدادند ولی در عوض نامههای ناامیدکننده که خبر از صورتحسابهای پرداختنشده و اخبار منفی داشت را به دست ایشان میرساندند.
این سربازان دیگر انگیزهای برای زندگی نداشتند و ایمانشان را به عزیزانشان ازدستداده بودند فکر میکردند افرادی که آنها را دوست داشتند دیگر علاقهای به بازگشت آنها ندارند.
در ارتباط با منفی نگرها چه باید کرد؟
بیشتر ما هرگز شکنجههای روحی به شکلی که سربازان پس از جنگ تحمل کردهاند را تجربه نخواهیم کرد اما بااینحال در ارتباطات روزمرهمان واکنشهای مثبت و منفی را تجربه میکنیم که بر احساس و رفتارمان تأثیر میگذارد.
مثل غیبت کردن ، سرزنش خودمان و دیگران به خاطر اشتباهاتی که داشته ایم ، بد بینی ، بد اندیشی و قضاوت نابجا ، انتشار اخبار منفی ، گرانی ، بی پولی و…
حتما این موارد برایتان خیلی آشنا هستند. البته که ممکن است این اتفاقات برای ما عادی باشند اما این عادی بودن به این معنی نیست که از اهمیت برخوردار نیستند ، این تجربههای منفی باعث مرگ ما نمیشوند اما بهآرامی باعث از دست دادن انگیزه ، سلامتی، شادی و نشاط در ما میشوند .
با منفی های بیرونی چه کنیم؟
چند راهکار وجود دارد که به وسیله آنها می توانیم این منفی ها را مدیریت کنیم در ادامه به بررسی آنها میپردازیم :
اجازه ندهید تا کنترل شمارا در دست بگیرند
حتما شنیده اید که می گویند یک فکر منفی یا یک صحبت منفی که اول روز به ما منتقل می شود می تواند کل روز ما را تحت تاثیر قرار دهد، پس بهتر است تا جایی که می توانیم ورودی های این منفی ها را ببندیم و به هر چیزی اجازه ورود به ذهن مان ندهیم.
تا می توانید از منفی ها دوری کنید
افراد منفی همهجا وجود دارند برای مدیریت آنها تا میتوانیم باید از آنها دورباشیم و اگر در جایی هستیم که امکان ترک محل وجود دارد حتما این کار را انجام دهیم.
به منفی ها بی توجه باشید
یکی از روش ها بی توجهی به این افراد است و اغلب این افراد بعد از دریافت بی توجهی از طرف شما دیگر به منفی بافی های خود ادامه نمی دهند.
روشی که من به کار میبرم این است که در مواجه با افراد منفی بههیچوجه آنها را همراهی و صحبتهایشان را تأیید نمیکنم و ذهنم را سرگرم فکر کردن درباره چیزهای مثبت میکنم و درنهایت سعی میکنم موضوع را تغییر داده و مسیر صحبت را عوض کنم.
از این روش برای زمانی که خودتان هم دچا افکار منفی شده اید می توانید استفاده کنید یعنی به آن افکار بی توجه باشید و خود را مشغول انجام کار دیگری کنید.
یا اینکه آن فکر را جایی یادداشت کنید و به مغز تان بگویید که بعدا در مورد آن فکر خواهید کرد الان کار مهمتری دارید سپس متوجه می شوید که آن فکر از ذهن شما بیرون می رود.
مراقب باشید که با افکار منفی نجنگید و سعی نکنید در مقابل این افکار مقاومت کنید زیرا شدت می گیرند.
افکار مثبت به خودتان تزریق کنید
تمامی روشهای گفته شده در این مقاله به شما کمک خواهد کرد در مقابل منفی ها واکسینه شوید.
اگر مجبور هستید در ارتباط با منفی ها باشید آنقدر انرژی و افکار مثبت به خودتان تزریق کنید تا بتوانید تأثیر آنها روی خودتان را خنثی کنید.
دوست خوبم ممنون که این مقاله را تا انتها مطالعه کردید امیدوارم که از مطالعه این مقاله لذت برده باشید
ممنون از مقاله خوبتون استفاده کردم موفق باشید.
مرسی از توجهتون